- بھٹکنا
- گذراندن، سرگردان، منحرف شدن، سرگردان شدن
معنی بھٹکنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لرزندگی، شوک
خفه کردن، زانو
آویزان بودن، آویزان کردن، افتادن، آویزان شدن
پرکردن
گرسنه
برشته کردن، کباب کردن
رانشیدن، اغوا کردن
صدای انفجار دادن، منفجر شدن، ترکیدن، فوران کردن
خسته شدن
خم شدن، تعظیم کردن، تمایل داشتن، تکیه دادن، شیب داشتن
پوسته پوسته بودن، پوست کندن
تپش داشتن، ضرب و شتم کردن
آتش افروختن، تحریک کردن
فراموشی، فراموش کردن
ترکاندن، پارس کردن
نیزه انداختن، پارس کردن، ناله کردن، زوزه کشیدن
ارسال کردن، برای ارسال، فرستادن، کشتی فرستادن
صندلی گذاشتن، برای نشستن، نشستن، چمبیدن
پاشیدن، برای پاشیدن، فشاردادن
پرگفتن، برای فروش