- برگردان
- ترجمه
معنی برگردان - جستجوی لغت در جدول جو
- برگردان
- کاربن، کپیه
- برگردان
- پسوند متصل به واژه به معنای برگرداننده مثلاً نوار برگردان، ترجمه مثلاً برگردان فارسی کتاب، قسمتی از لباس که به بیرون تا می شود، در موسیقی قسمت تکرار شونده در یک آواز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه شور، کاربن
- برگردان ((بَ گَ))
- برگردانده شده، ترجمه شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برگردانیده
برگردانیدن
بازگردانیدن، برگشت دادن
رد کردن، پس آوردن، پس دادن
واپس بردن
پشت و رو کردن، واژگون کردن
کنایه از قی کردن مثلاً هرچه خورده بود برگرداند
ویران کردن، خراب کردن
کنایه از نظر و عقیدۀ کسی را بد کردن مثلاً کارهای اخیرش من را از او برگرداند
رد کردن، پس آوردن، پس دادن
واپس بردن
پشت و رو کردن، واژگون کردن
کنایه از قی کردن مثلاً هرچه خورده بود برگرداند
ویران کردن، خراب کردن
کنایه از نظر و عقیدۀ کسی را بد کردن مثلاً کارهای اخیرش من را از او برگرداند
آنکه از کسی یا چیزی اعراض می کند، روگردان
سراسیمه، حیران، پریشان
گم گشته، آواره، در به در، بی خانمان، سرگشته، حیران، گیج، واله، مستهام، هامی، کالیو، خلاوه، پکر، آسیون، کالیوه رنگ، گیج و گنگ، کالیوه، گیج و ویج، آسمند
Errant, Wanderer, Wandering
заблудший , странник , блуждающий , спотыкаясь
umherirrend, Wanderer, wandernd, stolpernd
заблукалий , мандрівник , блукаючий , спотикаючись
błądzący, wędrowiec, potykając się
漂泊的 , 流浪者 , 跌跌撞撞地
errante, vagabundo, de maneira tropeçando
errante, vagabondo, inciampando
errante, vagabundo, de manera tropieza
errant, vagabond, de manière trébuchante
zwervend, zwerver, struikelend
भटकता हुआ , भटकने वाला , भटकते हुए , ठोकर खाते हुए
tersesat, pengembara, mengembara, dengan tersandung
ضائعٌ , تائهٌ , تائها , بشكلٍ يتسارع
헤매는 , 방랑자 , 방황하는 , 넘어지면서
תועה , נוֹדֵד , בצורה מת stumbling
彷徨う , 放浪者 , 放浪する , つまずいて
kaybolan, gezgin, dolaşan, tökezleyerek
potayapo, mzungu, hutembea, kwa kuteleza
หลงทาง , คนพเนจร , เร่ร่อน , สะดุด
পথভ্রষ্ট , ভবঘুরে , ভ্রমণকারী , আছাড় খেতে খেতে
سرگردان , آوارہ گرد , ٹھوکر کھاتے ہوئے
برگشت داده رد کرده پس آورده، وا پس برده باز پس برده، پشت و رو کرده واژگون شده