جدول جو
جدول جو

معنی برغو - جستجوی لغت در جدول جو

برغو
بوق
تصویری از برغو
تصویر برغو
فرهنگ لغت هوشیار
برغو
بوق، آلت فلزی یا استخوانی میان تهی که با دهان در آن می دمند و صدا می کند، بوغ، صور برای مثال آه سحر از نایژۀ صبح برآمد / بی جان به هوا چون نفس از لولۀ برغو (آذری- مجمع الفرس - برغو)
تصویری از برغو
تصویر برغو
فرهنگ فارسی عمید
برغو
((بُ))
بوق، شاخ میان تهی
تصویری از برغو
تصویر برغو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برغول
تصویر برغول
گندم نیم کوفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغوث
تصویر برغوث
کک کیک کک، جمع براغیث. یا برغوث البحر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغول
تصویر برغول
بلغور، گندمی که آن را در دستاس بریزند و بگردانند که خرد شود اما آرد نشود، گندم نیم کوفته، دانۀ نیم کوبیده، فروشه، فروشک، افشهبرای مثال آسیای صبوریم که مرا / هم به برغول و هم به سرمه کنند (حکاک - شاعران بی دیوان - ۲۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برغول
تصویر برغول
((بَ))
گندم نیم کوفته، آشی که با گندم نیم کوفته درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برغوث
تصویر برغوث
((بُ))
کک، کیک، جمع براغیث
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برزو
تصویر برزو
(پسرانه)
بلند قامت، بلند بالا، کنایه از عظمت، پسر سهراب و نوه رستم دستان، نام پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: بهرزو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از براو
تصویر براو
(پسرانه)
زمینی که بوسیله چشمه یا رودخانه آبیاری شود (نگارش کردی: بهراو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برکو
تصویر برکو
(پسرانه)
خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ (نگارش کردی: بهرک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بورغو
تصویر بورغو
شاخی میان تهی که آنرا چون نفیر نوازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براو
تصویر براو
علیه کسی، بزیان کسی، بزبان کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغی
تصویر برغی
میخ پیچ
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته به روش قلب بلغور (لاروس برغل را ترکی معرب می داند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغش
تصویر برغش
پشه
فرهنگ لغت هوشیار
طعام و شراب نوعی بافته سرخ رنگ ابریشمی نوعی بافته سرخ رنگ ابریشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
ترکی باژ باژی که در شاهی آق قویونلوییان می ستانده اند نوعی عوارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برنو
تصویر برنو
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پرنون، پرنو، برنون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یرغو
تصویر یرغو
یارغو، مؤاخذه، بازخواست، محاکمه، منازعه، دعوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
در دورۀ آق قویونلو، نوعی عوارض که از رعایا دریافت می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرغو
تصویر طرغو
پیشکش و نزل و علوفه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی باژ، کیفر دادن، بازرسی عوارضی که برای رسیدگی بجرایم گرفته میشد (ایلخانان)، سیاست، بازرسی مجلس محاکمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترغو
تصویر ترغو
((تَ))
نوعی از حریر سرخ رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یرغو
تصویر یرغو
((یَ))
عوارضی که برای رسیدگی به جرایم گرفته می شد (ایلخانان)، سیاست، بازرسی، مجلس محاکمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترغو
تصویر ترغو
نوعی حریر سرخ رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برو
تصویر برو
(پسرانه)
بلوط (نگارش کردی: بهو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برغ
تصویر برغ
به ناز ونعمت زیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغ
تصویر برغ
جایی از نهر که با سنگ و خاک جلو آن را ببندند تا آب داخل جوی دیگر شود، جایی که آب از نهر وارد جوی کوچک شود، بندآب، سربرغ، برغاب، وارغ، برای مثال چو شمع از عشق هر دم بازخندم / به پیش چشم برغی بازبندم (عطار - لغتنامه - برغ)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برو
تصویر برو
ابرو، خطی از مو که در زیر پیشانی و بالای چشم می روید برای مثال همه یکسره دل پر از کین کنید / سواران بروها پر از چین کنید (فردوسی۴ - ۹۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برغ
تصویر برغ
((بَ))
بندی باشد که از چوب و خاشاک و خاک و گل در برابر آب ببندند، سد، برغاب، ورغ، وارغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برو
تصویر برو
((بُ))
ابرو
فرهنگ فارسی معین
اسفیوش بنکو (گویش شیرازی) از گیاهان تخمی است که آنرا بفارسی اسفیوش نامند بزرقطونا بنگو فسلیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغوث البحر
تصویر برغوث البحر
میگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغوالبحر
تصویر برغوالبحر
برغوث دریایی میگو
فرهنگ لغت هوشیار