جدول جو
جدول جو

معنی برزو

برزو(پسرانه)
بلند قامت، بلند بالا، کنایه از عظمت، پسر سهراب و نوه رستم دستان، نام پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: بهرزو)
تصویری از برزو
تصویر برزو
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با برزو

برزو

برزو
دهی است از دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار در 68 هزارگزی جنوب باختری سبزوار و 7 هزارگزی خاور شوسۀ عمومی کاشمر به سبزوار. جلگه و معتدل. سکنه 585 تن. آب از قنات و محصول غلات، زیره، بن شن و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. از شمس آباد می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام آتشکدۀ عهد ساسانی در دوازده هزارگزی راهجرد اراک. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

برزو

برزو
در ملحقات شاهنامه فرزند سهراب و نوادۀ رستم است اما این انتساب براساسی نیست
لغت نامه دهخدا

آرزو

آرزو
امید، کام، مراد، معشوق، امید میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر سلم پسر فریدون پادشاه پیشدادی
آرزو
فرهنگ نامهای ایرانی