برسات و در بهار عجم نوشته که لفظ هندی است و نزد فقیر مؤلف کتاب مفرس برسکال است که بسین مهمله باشد چه در هندی برس بمعنی بارش و کال بمعنی وقت. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به برسات شود: فروز میکده باقر اگر حریف میی رسید خم به ته و برشکال میگذرد. باقر کاشی (از آنندراج) ، پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج، براصیم. (مهذب الاسماء)
برسات و در بهار عجم نوشته که لفظ هندی است و نزد فقیر مؤلف کتاب مفرس برسکال است که بسین مهمله باشد چه در هندی برس بمعنی بارش و کال بمعنی وقت. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به برسات شود: فروز میکده باقر اگر حریف میی رسید خم به ته و برشکال میگذرد. باقر کاشی (از آنندراج) ، پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج، براصیم. (مهذب الاسماء)
دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند، حداکثر عمق آن 960 گز است، دو رود خانه سلنگا و آنگارا بدان وارد می شوند و تنها یک جزیره بنام اولخون در آن هست، این دریاچه هنگام زمستان یخ میزند، از کنار آن راه آهن میگذرد، (از لاروس)، و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 56 و قاموس الاعلام زیر عنوان ’بایقال’ شود
دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند، حداکثر عمق آن 960 گز است، دو رود خانه سلنگا و آنگارا بدان وارد می شوند و تنها یک جزیره بنام اولخون در آن هست، این دریاچه هنگام زمستان یخ میزند، از کنار آن راه آهن میگذرد، (از لاروس)، و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 56 و قاموس الاعلام زیر عنوان ’بایقال’ شود
از رستاق ساوه و جزستان است. (تاریخ قم ص 116) ، ماله. (شرفنامۀ منیری) ، گاو زراعت و آن گاوی است که بدان زمین را شیار کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به برزه گاو شود
از رستاق ساوه و جزستان است. (تاریخ قم ص 116) ، ماله. (شرفنامۀ منیری) ، گاو زراعت و آن گاوی است که بدان زمین را شیار کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به برزه گاو شود
نام یکی ازدهستانهای بخش بردسکن شهرستان کاشمر است. وجه تسمیۀ آن باین مناسبت است که در کنار کال شور واقع شده است. این دهستان از 13 آبادی تشکیل شده و مرکز آن سعدالدین است که 1493 تن سکنه دارد و سکنۀ دهستان بالغ بر 3835 تن میباشد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی ازدهستانهای بخش بردسکن شهرستان کاشمر است. وجه تسمیۀ آن باین مناسبت است که در کنار کال شور واقع شده است. این دهستان از 13 آبادی تشکیل شده و مرکز آن سعدالدین است که 1493 تن سکنه دارد و سکنۀ دهستان بالغ بر 3835 تن میباشد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
برزیگر و زارع. (آنندراج) (انجمن آرا). برزگر. برزیگر و زراعت کننده. (برهان) : برزکاران جهانند همه روز و همه شب بجز از معصیت و جور ندروند و نکارند. ناصرخسرو. گهی بدرود خوشه ت برزکاری گهی بشکست شاخی باغبانت. ناصرخسرو. و رجوع به برز شود
برزیگر و زارع. (آنندراج) (انجمن آرا). برزگر. برزیگر و زراعت کننده. (برهان) : برزکاران جهانند همه روز و همه شب بجز از معصیت و جور ندروند و نکارند. ناصرخسرو. گهی بدرود خوشه ت برزکاری گهی بشکست شاخی باغبانت. ناصرخسرو. و رجوع به برز شود
موسم باد و بارانهای هندوستان. برسات. بساره: گهی ابر تر و گاهی ترشح گونه گه باران بیا در چشم من بنگر هوای پرشکالی را. طالب آملی. و صاحب برهان و غیاث اللغات آنرا پشکال ضبط کرده اند
موسم باد و بارانهای هندوستان. برسات. بساره: گهی ابر تر و گاهی ترشح گونه گه باران بیا در چشم من بنگر هوای پرشکالی را. طالب آملی. و صاحب برهان و غیاث اللغات آنرا پشکال ضبط کرده اند
کامل و بطور تکمیل. (ناظم الاطباء) : با حذاقت برکمال، دهائی تمام داشت. (سندبادنامه ص 99). انجیر تمام رسیده است و نضج برکمال یافته. (سندبادنامه ص 163). حسن ظن خلایق در حقم برکمالست و من در عین نقصان. (گلستان سعدی). دلت سختست و پیمان اندکی سست دگر در هرچه گویم برکمالی. سعدی
کامل و بطور تکمیل. (ناظم الاطباء) : با حذاقت برکمال، دهائی تمام داشت. (سندبادنامه ص 99). انجیر تمام رسیده است و نضج برکمال یافته. (سندبادنامه ص 163). حسن ظن خلایق در حقم برکمالست و من در عین نقصان. (گلستان سعدی). دلت سختست و پیمان اندکی سست دگر در هرچه گویم برکمالی. سعدی
گروهی از نژادی خاص که در ممالک و نواحی مختلف حرکت کنند و خانه و مسکن ندارند و آداب و عادات مخصوص دارند و در باب اصل و منشا آنان اختلاف است غربال بند کولی غربتی، لوند، دشنامی است که به مزاح دختران را دهند
گروهی از نژادی خاص که در ممالک و نواحی مختلف حرکت کنند و خانه و مسکن ندارند و آداب و عادات مخصوص دارند و در باب اصل و منشا آنان اختلاف است غربال بند کولی غربتی، لوند، دشنامی است که به مزاح دختران را دهند