جدول جو
جدول جو

معنی بشکال

بشکال
موسم بارندگی، بارسات، پشکال، برشکال، پرشکال
تصویری از بشکال
تصویر بشکال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بشکال

بشکال

بشکال
هندی بارش بارشگاهان باران برسات (در هند)، فصل باران هند برسات
بشکال
فرهنگ لغت هوشیار

بشکال

بشکال
پشکال. کلمه هندی بمعنی باران برسات. (از آنندراج). برسات. (ناظم الاطباء) ، تنه درخت. (ناظم الاطباء) ، نام نوایی است از موسیقی. (انجمن آرا) (آنندراج) :
گاه زیر قیصران و گاه تخت اردشیر
گاه نوروز بزرگ و گه نوای بشکنه.
منوچهری (از انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اشکال

اشکال
شکل، صورتها، دشواری، سختی کار سخت ودشوار شدن سخت ودشوار شدن
اشکال
فرهنگ لغت هوشیار

بشکول

بشکول
چابک، چالاک، کاری، زحمت کش، حریص، برای مِثال هرچه یابی وز آن فرومولی / نشمرند از تو به بشکولی (عنصری - ۳۷۰)
بشکول
فرهنگ فارسی عمید

اشکال

اشکال
پوشیده شدن کار و مشتبه گردیدن آن، دشواری، سختی و پیچیدگی کاری یا امری، مسئله، عیب، نقص
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور، برای مِثال خاطر آرد بس شکال این جا ولیک / بگسلد اشکال را استور نیک (مولوی۱ - ۳۸۸)
اشکال
فرهنگ فارسی عمید