جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بر کار

بر دار

بر دار
قرار گرفته بر درخت، برداشته وبلند شده وبمعنی قبول کننده
بر دار
فرهنگ لغت هوشیار

بد کار

بد کار
آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
فرهنگ لغت هوشیار

برش کار

برش کار
کسی که کارش بریدن قطعه های مصالح اعم از پارچه، آهن، نایلون و همانند آن در اندازه های مناسب برای تولیدی ها باشد
برش کار
فرهنگ فارسی معین

برزکار

برزکار
کشاورز، کشتکار، دهقان
بَرزِگَر، زارِع، فَلّاح، وَرزِگَر، بَزرکار، بَرزیگَر، بَرزه گَر، گیاه کار، حَرّاث، حارِث، بازیار، کَدیوَر، وَرزِگار، وَرزِکار، وَرزه، وَرزی، کِشوَرز، واستِریوش، کِشتبان
برزکار
فرهنگ فارسی عمید