جدول جو
جدول جو

معنی برشکال

برشکال
موسم بارندگی، بارسات، بشکال، برشکال، پرشکال
تصویری از برشکال
تصویر برشکال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با برشکال

برشکال

برشکال
برسات و در بهار عجم نوشته که لفظ هندی است و نزد فقیر مؤلف کتاب مفرس برسکال است که بسین مهمله باشد چه در هندی برس بمعنی بارش و کال بمعنی وقت. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به برسات شود:
فروز میکده باقر اگر حریف میی
رسید خم به ته و برشکال میگذرد.
باقر کاشی (از آنندراج) ، پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج، براصیم. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پرشکال

پرشکال
موسم باد و بارانهای هندوستان. برسات. بساره:
گهی ابر تر و گاهی ترشح گونه گه باران
بیا در چشم من بنگر هوای پرشکالی را.
طالب آملی.
و صاحب برهان و غیاث اللغات آنرا پشکال ضبط کرده اند
لغت نامه دهخدا

بشکال

بشکال
هندی بارش بارشگاهان باران برسات (در هند)، فصل باران هند برسات
بشکال
فرهنگ لغت هوشیار

برکال

برکال
نام یکی ازدهستانهای بخش بردسکن شهرستان کاشمر است. وجه تسمیۀ آن باین مناسبت است که در کنار کال شور واقع شده است. این دهستان از 13 آبادی تشکیل شده و مرکز آن سعدالدین است که 1493 تن سکنه دارد و سکنۀ دهستان بالغ بر 3835 تن میباشد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

بشکال

بشکال
پشکال. کلمه هندی بمعنی باران برسات. (از آنندراج). برسات. (ناظم الاطباء) ، تنه درخت. (ناظم الاطباء) ، نام نوایی است از موسیقی. (انجمن آرا) (آنندراج) :
گاه زیر قیصران و گاه تخت اردشیر
گاه نوروز بزرگ و گه نوای بشکنه.
منوچهری (از انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا