- باوشین (دخترانه)
- پنکه، بادبزن (نگارش کردی: باوهشن)
معنی باوشین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرزنجوش صحرائی
آویشن، گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگ های کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد مثلاً آویشن کوهی، آویشن شیرازی
ملاحظه کردن
شبه قلیایی که آنرا از جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه یی شکل بیرنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد. در طب مورد استعمال دارد
مها بین منسوب به بلور ساخته شده از بلور بلوری، جلیدیه. یا دست بلورین. دستی که مانند بلور صاف و شفاف باشد
رقاصه، رقصنده باله
ایستادن
میوه ای که از درخت بر آید بی آنکه گل کند و بهار دهد
لایق تحسین
گشایش یافتن، مفتوح شدن
وارسی کننده، کنترل کننده
علی البدل، ولیعهد، نایب، خلیفه، وکیل
پارگین
با وجود این مع هذا علاوه بر این
داروئی که نفخ معده را بنشاند
ولی، نایب، خلیفه
پارسی تازی گشته گاو شیر از گوج (صمغ) ها گاو سیر گاورشیر گاوشیر
درخور آفرین، لایق تحسین، برای مثال تو تا زادی از مادر بافرین / پر از آفرین شد سراسر زمین (فردوسی۱ - ۳۹۷)
بودن، ماندن، ایستادن، اقامت داشتن
ویژگی هر دارویی که نفخ شکم را برطرف می کند، بادبر
گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گاوشیر، گواشیر، لاوشیر
پارگین، گودالی که آب های کثیف و گندیده در آن جمع می شود، منجلاب، گندآب
کسی که به جای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد، خلیفه، قائم مقام، ولیعهد، عوض
کشتی جنگی تندرو که کشتیهای اژدرافکن را تعقیب می کند
میوه، میوه درخت