معنی بوشیدن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با بوشیدن
بوشیدن
- بوشیدن
- آغاز کاری کردن. (آنندراج). شروع به هر کاری نمودن. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
بخشیدن
- بخشیدن
- دادن عطا کردن، معاف کردن عفو کردن، قسمت کردن تقسیم کردن، گاهی ورزشکاری برای حفظ منافع حریف یا باحترام او مسابقه را می بخشد و بنفع حریف خود کنار می کشد
فرهنگ لغت هوشیار