عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندنعقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
به جا ماندن، باقی ماندن عقب ماندن، واپس ماندن از کار ماندن، به مقصود نرسیدن خسته شدنبه جا ماندن، باقی ماندن عقب ماندن، واپس ماندن از کار ماندن، به مقصود نرسیدن خسته شدن