معنی باز نشاندن باز نشاندن باز نِشاندَن نشاندن، وادار به نشستن کردنفرو نشاندن، خاموش کردن فتنه یا آتش نشاندن، وادار به نشستن کردنفرو نشاندن، خاموش کردن فتنه یا آتش تصویر باز نشاندن فرهنگ فارسی عمید