جدول جو
جدول جو

معنی ایاری - جستجوی لغت در جدول جو

ایاری
(اُ یْ یا)
بزرگ نره. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایاره
تصویر ایاره
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، سوار، دستینه، ورنجن، دست برنجن، اورنجن، یاره، آورنجن، دستیاره، برنجن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اساری
تصویر اساری
اسیرها، گرفتارها، بندی ها، زندانی ها، کسانی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود، جمع واژۀ اسیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایارج
تصویر ایارج
داروی ملینی که به شکل حب ساخته می شد و جزء بیشتر آن صبر بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایازی
تصویر ایازی
نقاب سیاه که زنان بالای پیشانی یا روی صورت خود بیندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایادی
تصویر ایادی
یدها، دست ها، کنایه از قدرت ها، جمع واژۀ ید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اداری
تصویر اداری
مربوط به اداره مثلاً میز اداری، کارمند اداره، ویژگی کاری که در اداره انجام می شود مثلاً جریان اداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایغری
تصویر ایغری
گشنی، نری، جماع کردن حیوانات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایاره
تصویر ایاره
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اوار، اوارجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابیاری
تصویر ابیاری
نوعی پارچۀ ابریشمی راه راه
فرهنگ فارسی عمید
به یونانی فلفل است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایدری
تصویر ایدری
اینجایی، این جهانیدنیوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیاری
تصویر عیاری
حیله بازی و مکاری، فریبندگی و حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاری
تصویر طیاری
تریاک مالی تریاک مالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاری
تصویر حیاری
جمع حیران، سرگشتگان، جمع حیران، سرگشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایغری
تصویر ایغری
فحلی گشنی نری. یا به ایغری در آمدن، گشنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایادی
تصویر ایادی
دستها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایارج
تصویر ایارج
پارسی تازی گشته یاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاره
تصویر ایاره
دفتر حساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایازی
تصویر ایازی
نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاسی
تصویر ایاسی
نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاغی
تصویر ایاغی
ترکی آبدار، خوانسالار، آشپز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاقی
تصویر ایاقی
آبدار شرابدار، آشپز، سفره چی، خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ایم، بیوگان، بی شوهران، بی زنان جمع ایم بیوگان بیوه زنان زنان بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی مانند چنگ است با این فرق که ملاوی ایکری چوب و از آن چنگ ریسمان است و بر روی ایکری چوب پوشانند و بر روی چنگ پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساری
تصویر اساری
جمع اسیر، گرفتاران زنجیریان بندیان جمع اسیر اسیران بردگان اسرا
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ماء موران دولت با مردم می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاری
تصویر اجاری
منسوب به اجاره اجاره یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایادی
تصویر ایادی
جمع ایدی، ججمع ید، دست ها، دستیاران، نعمت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایدری
تصویر ایدری
اینجایی، این جهانی، دنیوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایامی
تصویر ایامی
((اَ ما))
جمع ایم، بیوه گان، بیوه زنان، زنان بی شوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایاقی
تصویر ایاقی
آبدار، شرابدار، آشپز، سفره چی، خدمتکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اداری
تصویر اداری
((اِ))
منسوب به اداره، وابسته به اداره، آن که در اداره کار کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اساری
تصویر اساری
((اُ))
جمع اسیر، اسیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اداری
تصویر اداری
اوارى
فرهنگ واژه فارسی سره