جدول جو
جدول جو

معنی ایارج

ایارج
داروی ملینی که به شکل حب ساخته می شد و جزء بیشتر آن صبر بود
تصویری از ایارج
تصویر ایارج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ایارج

ایارج

ایارج
دوایی است مرکب، مسهل و منقی دماغ، معرب ایاره. (آنندراج) (غیاث). اهل یونان ایارج داروی مسهل را گفته اند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (بحر الجواهر). رجوع به ایاره شود
لغت نامه دهخدا

اوارج

اوارج
یا دفتر اوارج. دفتری که در آن اقلام مختلف هزینه و در آمد را جداگانه وارد میکردند و در آن مخارجی را که از محل عواید مختلف مالیاتی و وجوه دیگر بعمل میامد نشان میدادند، دفتری که در آن میزان بدهی هر یک از موء دیان مالیات و اقساطی را که آنان بابت بدهی مالیات خود می پرداختند ثبت میشد
فرهنگ لغت هوشیار

ایاره

ایاره
اَواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اَوار، اَوارِجَه
ایاره
فرهنگ فارسی عمید

ایاره

ایاره
اَلَنگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارَج، سِوار، دَستینِه، وَرَنجَن، دَست بَرَنجَن، اَورَنجَن، یارِه، آوَرَنجَن، دَستیارِه، بَرَنجَن
ایاره
فرهنگ فارسی عمید

ایاری

ایاری
بزرگ نره. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا