جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اساری

اساری

اساری
جمع اسیر، گرفتاران زنجیریان بندیان جمع اسیر اسیران بردگان اسرا
اساری
فرهنگ لغت هوشیار

اساری

اساری
اسیرها، گرفتارها، بندی ها، زندانی ها، کسانی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود، جمعِ واژۀ اسیر
اساری
فرهنگ فارسی عمید

اساری

اساری
جَمعِ واژۀ اسیر. (منتهی الارب) (غیاث). جج ِ اسیر. (مهذب الاسماء) : و ان یأتوکم اساری تفادوهم و هو مُحرّم ٌ علیکم اخراجهم. (قرآن 85/2)
لغت نامه دهخدا

اداری

اداری
منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ماء موران دولت با مردم می باشد
فرهنگ لغت هوشیار

اسپری

اسپری
سپری آخرشده به آخر آمده به پایان رسیده به نهایت رسیده، نیست شده معدوم گردیده معدوم ناچیز منقرض مرده
فرهنگ لغت هوشیار