معنی ایاره - فرهنگ فارسی عمید
معنی ایاره
- ایاره
- النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، سوار، دستینه، ورنجن، دست برنجن، اورنجن، یاره، آورنجن، دستیاره، برنجن
تصویر ایاره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ایاره
ایاره
- ایاره
- اَواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اَوار، اَوارِجَه
فرهنگ فارسی عمید
اساره
- اساره
- پروندش بردگی گرفتاری این واژه در تازی تنها برابراست با: راندن فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار