جدول جو
جدول جو

معنی اکتلال - جستجوی لغت در جدول جو

اکتلال
(اِ)
درخشیدن برق. گویند: اکتل الغمام بالبرق، درخشید ابر و برق زد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). درخشیدن برق. (آنندراج). درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی). تبسم ابر. برق. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختلال
تصویر اختلال
تباه شدن و درهم و برهم شدن کار، به هم خوردگی، آشفتگی، نابسامانی، بی سر و سامانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه به چشم کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتلال
تصویر ابتلال
نیکو شدن حال کسی پس از بیماری و سختی و لاغری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
علت داشتن، علیل شدن، بیمار شدن، بهانه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتهال
تصویر اکتهال
به میانسالی رسیدن، میان سالی
فرهنگ فارسی عمید
ترشدن، بهبودی، نیک انجامی تر شدن، از بیماری به شدن، نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری. تر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه کشیدن بی خواب شدن گیاهناکی سرمه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتیال
تصویر اکتیال
کشیدن، وزن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
میانسالگی: میانسال شدن، دو مویگی: دو موشدن دو موی شدن، دو مویی، میانه سالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استلال
تصویر استلال
تیغ کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتلال
تصویر احتلال
فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
فریب دادن، راز شنیدن درهم برهمی به هم ریختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
((اِ تِ))
بیمار شدن، بهانه آوردن، کسی را به کاری مشغول داشتن، بیماری، مرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
((اِ تِ))
سرمه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتهال
تصویر اکتهال
((اِ تِ))
دو موی شدن، دو مویی، میانه سالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتلال
تصویر ابتلال
((اِ تِ))
تر شدن، خوب شدن حال پس از بیماری و سختی، چاق شدن پس از نزاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
((اِ تِ))
درهم و بر هم شدن کار، خلل پذیرفتن، بی سروسامانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتلاء
تصویر اکتلاء
بیدارمانی، پاس داشت، پرهیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتیال
تصویر اکتیال
پیمایش، پیمودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
نابسامانی، آشفتگی، پراکندگی، ناهماهنگی، پریشانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه کشی، گیاه ناکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
Confusion, Disruption, Disturbance, Dysfunction, Impairment, Maladjustment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
confusion, perturbation, dysfonctionnement, déficience
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
confusione, interruzione, disturbo, disfunzione, menomazione, disadattamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
verwarring, verstoring, disfunctie, beschadiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
confusión, interrupción, perturbación, disfunción, deterioro, desajuste
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
плутанина , порушення , дисфункція , дисбаланс
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
confusão, interrupção, distúrbio, disfunção, deficiência, desajuste
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
混乱 , 破坏 , 干扰 , 功能障碍 , 损伤 , 失调
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
zamieszanie, zakłócenie, dysfunkcja, uszkodzenie, zaburzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
Verwirrung, Störung, Funktionsstörung, Beeinträchtigung, Fehlanpassung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
путаница , нарушение , помеха , дисфункция , дисбаланс
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
ความสับสน , การหยุดชะงัก , ความรบกวน , ความผิดปกติ , ความเสียหาย , ความไม่สมดุล
دیکشنری فارسی به تایلندی