ترجمه اختلال به پرتغالی - دیکشنری فارسی به پرتغالی
معنی اختلال
- اختلال
- confusão, interrupção, distúrbio, disfunção, deficiência, desajuste
تصویر اختلال
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با اختلال
اختلال
- اختلال
- تباه شدن و درهم و برهم شدن کار، به هم خوردگی، آشفتگی، نابسامانی، بی سر و سامانی
فرهنگ فارسی عمید