- اهاله
- ریختن خاک بر مرده
معنی اهاله - جستجوی لغت در جدول جو
- اهاله
- فروریختن خاک، خاک ریختن بر روی میت از اطراف به طور دسته جمعی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرپاگرفتن
در شرف با اصل بودن
امری را بعهده کسی گذاشتن
فرمداری (دولت)، پیروزی
دامن دار کردن، فروهشتن دامن
نرمی و همواری، کشیدگی گونه روان شدن تندابه (تندابه سیل) روان شدن گدازه
از بین بردن، نابود کردن
نژادگی گهرداشت بنوندی اری بنداشتی، پایداری، نوآوری از طرف خود از جانب خود مقابل وکاله
باشندگان، مردمان
زن و بچه داشتن، درویشی بی برگی، آزمندیدن
طول دادن
سوزاناک ها: داروهای سوزنده بسیار خورنده یا ادویه اکاله. داروها و مواد شیمیایی سوزاننده داروهای تلخ و زننده داروهای تحلیل برنده انساج که غالبا سمی هم میباشند از قبیل نیترات دارژان و آمونیاک و غیره
بیع را فسخ کردن
عطا دادن
میل دادن، مایل گردانیدن
دادن بخشیدن، درمان کردن توانمند کردن، یافتن از کان
استان کوست کشور مداری فرمانروایی
خوار داشت سبک کردن زبون داشتن کوچک کردن
جمع اهل، مردمان
خشک گرداندن بر انگیختن
بانگ زدن، ترساندن، فرا خوانی به شتاب بانگ زدن نهیب زدن، ترساندن ترسانیدن
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن میریزد، براده
امری را به عهدۀ کسی واگذاشتن، در علم حقوق خارج شدن یک پرونده از صلاحیت یک دادگاه و فرستادن آن به دادگاه دیگر
زایل کردن، از بین بردن، نابود ساختن
طول دادن، دراز کردن، به درازا کشاندن
اطالۀ کلام: طول دادن کلام، به درازا کشاندن سخن
اطالۀ لسان: کنایه از زبان درازی کردن، زبان درازی، پرگویی
اطالۀ کلام: طول دادن کلام، به درازا کشاندن سخن
اطالۀ لسان: کنایه از زبان درازی کردن، زبان درازی، پرگویی
آلاله
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالۀ نعمانی، آلاله، آذریون، شقایق النّعمان، آذرگون، لاله، شقایق نعمان، لالۀ حمرا، لالۀ سرخ
تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرگ
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالۀ نعمانی، آلاله، آذریون، شقایق النّعمان، آذرگون، لاله، شقایق نعمان، لالۀ حمرا، لالۀ سرخ
تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرگ
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن می ریزد، سونش، براده
فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله، درگذشتن از گناه
نوعی مالیات یا عوارض (ایلخانان)