معنی اطاله - فرهنگ فارسی معین
معنی اطاله
- اطاله((اِ لِ))
- دراز کردن، به درازا کشیدن
تصویر اطاله
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اطاله
اطاله
- اطاله
- طول دادن، دراز کردن، به درازا کشاندن
اطالۀ کلام: طول دادن کلام، به درازا کشاندن سخن
اطالۀ لسان: کنایه از زبان درازی کردن، زبان درازی، پرگویی
فرهنگ فارسی عمید
اطاله
- اطاله
- اطاله. دراز کردن چیزی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دراز کردن. (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا