معنی اقاله - فرهنگ فارسی معین
معنی اقاله
- اقاله((اِ لِ))
- بر هم زدن، فسخ کردن معامله با رضایت، بخشیدن، گذشت
تصویر اقاله
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اقاله
اقاله
- اقاله
- فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله، درگذشتن از گناه
فرهنگ فارسی عمید
اقاله
- اقاله
- در نیمروز آب خورانیدن شتران را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، شتابی کردن در دویدن بی ترس و بیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا