معنی سهاله - فرهنگ فارسی عمید
معنی سهاله
سهاله
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن می ریزد، سونش، براده
تصویر سهاله
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سهاله
سهاله
سهاله
خورده و ریزه و سونش طلا و نقره. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سهاله
سهاله
نرم گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، آسان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
سحاله
سحاله
سونش سونش زر و سیم، فرومایه، پوست گندم پوست جو، هیچکاره
فرهنگ لغت هوشیار
سلاله
سلاله
چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.