جدول جو
جدول جو

معنی امشار - جستجوی لغت در جدول جو

امشار(اِ)
برگ و شاخ برآوردن درخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
امشار
شاخه برآوردن، آماسیدن، جوانه زدن، دمیدن: جون سبزه
تصویری از امشار
تصویر امشار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افشار
تصویر افشار
(پسرانه)
شریک، معاون، رقیق، نام ناحیهایی در کردستان (نگارش کردی: ههوشار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از امطار
تصویر امطار
باراندن، بارانیدن، فروباریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امصار
تصویر امصار
مصرها، مرز و سرحد بین دو زمین، ناحیه ها، شهرها، جمع واژۀ مصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امشاج
تصویر امشاج
چیزهای درهم آمیخته
فرهنگ فارسی عمید
شاخه های تازه و نازک درخت شمشاد که زلف معشوق را به آن تشبیه کرده اند، برای مثال فدای آن قد و زلفش که گویی / فروهشته ست از شمشاد شمشار (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افشار
تصویر افشار
افشارده، پسوند متصل به واژه به معنای افشرده مثلاً دست افشار، مشت افشار، افشارنده، افشرنده، کمک، معاون، پسوند متصل به واژه به معنای رفیق مثلاً دزد افشار
از خانه های تخته نرد، در موسیقی گوشه ای در دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امهار
تصویر امهار
کابین کردن، به زنی دادن دختر یا زنی در برابر مهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعشار
تصویر اعشار
عشرها، یک دهم ها، ده یک چیزی ها، جمع واژۀ عشر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امرار
تصویر امرار
گذرانیدن کسی از جایی یا گذراندن وقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امطار
تصویر امطار
مطرها، باران ها، جمع واژۀ مطر
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
دراز شدن. دراز شدن ریسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد (ناظم الاطباء). امتار از باب افتعال و اصل آن امتتار است تاء اول بمیم بدل شده است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از امکار
تصویر امکار
فریب دادن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امصار
تصویر امصار
کم شدن شیر چون کم شدن شیر جمع مصر شهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشمار
تصویر اشمار
شتاباندن، در نور دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعشار
تصویر اعشار
ده یک چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
سپری شدن توشه، کم شدن مو، کم گیاه شدن زمین، بی توشگی، تنگدست شدن، کم شدن پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امّار
تصویر امّار
بسیار امرکننده، اغرا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امهار
تصویر امهار
کابین کردن، مهر زن را دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امشاق
تصویر امشاق
تازیانه زدن رنگ کردن با گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امشاج
تصویر امشاج
چرکهای داخل ناف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرار
تصویر امرار
گذرانیدن وقت، گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از راسته دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی به نام تیره شمشادها جزو تیره های بسیار نزدیک به فرفیونیان است. میوه اش کمی با میوه فرفیون اختلاف دارد. برگهای است درخت دایمی است و دارای ماده سمی مسهلی است. درخت مذکور در همه جنگلهای شمالی ایران فراوان است و به عنوان زینت هم در باغهاو باغچه ها کشت میشود بقس عثق شمشاد اناری شمشاد نعنایی شمشاد فرنگی کیش شجره البقس شمشاد باغ. توضیح این شمشاد است که شاعران قد معشوق را بدان تشبیه کنند. توضیح همین شمشاد است که شاعران زلف و طره را بدان تشبیه کنند. یا شمشاد اناری. شمشاد. یا شمشاد باغ. شمشاد. یا شمشاد پیچ. پیچ امین الدوله (پیچ)، یا شمشاد رسمی. یکی از گونه های درخت گوشوارک و جزو تیره های شمشیریان است و آن در جنگلهای شمال ایران فراوان است و به نام شمشاد یا شمشاد ژاپنی نیز خوانده میشود. برگهایش بیضی شکل و سبز تیره و بزرگ و تاحدی گوشت دار و ضخیم و گلهایش گرد و کوچک و میوه هایش قرمز است. این درخت مانند شمشاد نعنایی همیشه سبز است و در حاشیه خیابانها جهت زینت کشت میشود. از چوب آن زغالی جهت نقاشی تهیه میکنند. این شمشاد را با شمشاد نعنایی - که شمشاد اصلی است - نباید اشتباه کرد. یا شمشاد ژاپنی. شمشاد رسمی. یا شمشاد فرنگی. شمشاد. یا شمشاد نعنایی. شمشاد، قامت خوبان، زلف خوبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشار
تصویر انشار
زنده گرداندن زدگی بخشاندن برانگیختن چون باد زنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امطار
تصویر امطار
بارانیدن، باریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعشار
تصویر اعشار
جمع عشر، یک دهم ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انشار
تصویر انشار
((اِ))
زنده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امهار
تصویر امهار
((اِ))
کابین کردن، نکاح دادن زنی را با غیری به مهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امطار
تصویر امطار
((اَ))
جمع مطر، باران ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امطار
تصویر امطار
((اِ))
باران آمدن، بارانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امصار
تصویر امصار
جمع مصر، شهرها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امرار
تصویر امرار
((اِ))
گذراندن، گذرانیدن وقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افشار
تصویر افشار
گوشه ای است در دستگاه شور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقشار
تصویر اقشار
پوسته ها، لایه ها
فرهنگ واژه فارسی سره