معنی اعشار - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اعشار
اعشار
- اعشار
- عشراء شدن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). عُشراء (ده ماهه یا هشت ماهه) شدن شتر. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
اعشار
- اعشار
- ده آیتها. (آنندراج) (مهذب الاسماء نسخۀ خطی).
لغت نامه دهخدا
اعشار
- اعشار
- نام موضعی است به عقیق مدینه. (از معجم البلدان) :
ظللت َ باعشار لعینیک واشل
علی الصدر من ماءالشؤون یسیل.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
افشار
- افشار
- شریک، معاون، رقیق، نام ناحیهایی در کردستان (نگارش کردی: ههوشار)
فرهنگ نامهای ایرانی