- افشاننده
- اسم افشاندن افشانیدن، آنکه بیفشاندپراکنده کننده پاشنده
معنی افشاننده - جستجوی لغت در جدول جو
- افشاننده
- پراکنده کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاشیده پراکنده کرده
پاشیده پراکنده کرده
پراکنده، پریشان
صعودی
آنکه مایعی را بجوش آورد
چشباننده الصاق کننده
افشاندن
رام کننده، افسونگر جادوگر
آنچه افزایش یابد، آنچه فزونی پذیر باشد، بالنده، نامی
خشک کننده
کسی که باعث لغزش دیگری شود لغزاننده
بلند کننده، بالابرنده
افشاننده، پراکنده کننده
کسی که روی چیزی را بپوشاند
کسی که آب یا شراب به کسی بخوراند
آنکه کسی را بنوشیدن وادار کند
لغزاننده
رام کننده، افسونگر
زیاد کننده، افزون کننده، چیزی که قابلیت زیاد شدن دارد، فزاینده
Dilatant
дилатант
dehnbar
дилатант
dilatant
dilatante
dilatante
dilatante
dilatant
uitzetting
การขยายตัว
mengembang