اصلم در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مفعولات یا فاعلاتن به فع لن تغییر یابد ادامه... در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مفعولاتُ یا فاعلاتن به فع لن تغییر یابد فرهنگ فارسی عمید
اصلم (اَ لَ) گوش ازبن بریده. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بریده گوش. (مهذب الاسماء). گوش بریده. (ناظم الاطباء). از بن بریده گوش، گویا مقطوع الاذن خلقی. ج، صلم. (آنندراج) (منتهی الارب). ادامه... گوش ازبن بریده. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بریده گوش. (مهذب الاسماء). گوش بریده. (ناظم الاطباء). از بن بریده گوش، گویا مقطوع الاذن خلقی. ج، صُلم. (آنندراج) (منتهی الارب). لغت نامه دهخدا
اصلم گوش بریده گوش از بن بریده، وتد مفروق بودن جزو آخر فع لن چون از فاعلاتن خیزد آنرا اصلم خوانند ادامه... گوش بریده گوش از بن بریده، وتد مفروق بودن جزو آخر فع لن چون از فاعلاتن خیزد آنرا اصلم خوانند فرهنگ لغت هوشیار