جدول جو
جدول جو

معنی اصلخ

اصلخ
بسیار کر، مرد کر که هیچ نشنود، ویژگی شتر مبتلا به گری
تصویری از اصلخ
تصویر اصلخ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اصلخ

اصلخ

اصلخ
سخت کر که هیچ نشنود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سخت کر. (بحر الجواهر) (دستوراللغه). کری کر. (مهذب الاسماء) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). بسیار کر که بهیچرو نشنود. مؤنث: صَلْخاء. ج، صَلْخی ̍. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) :
اگرچه هست بشوکت چو گاو پیل ولیک
چو گاوچشم، ضریر و چو پیلگوش اصلخ.
محمد بن بدیع نسوی.
لغت نامه دهخدا

اصطلخ

اصطلخ
آبگیری بزرگ که آب بسیار در آن جمع آید آبگیر تالاب، یا استخر شنا. آبگیری بزرگ که ورزشکاران در آن به آب بازی و شنا مشغول شوند و آن بر دو نوع است: الف - استخر تمرینی که ابعاد آن معین نیست و عمق آن نیز متغیر است. ب - استخر قهرمانی و آن آبگیریست بطول 50 و عرض 25 متر
فرهنگ لغت هوشیار

اصلی

اصلی
بنیادی بنیک، سرشتی منسوب به اصل. بنیادی، ذاتی مقابل عارضی وصلی
اصلی
فرهنگ لغت هوشیار

اصلم

اصلم
گوش بریده گوش از بن بریده، وتد مفروق بودن جزو آخر فع لن چون از فاعلاتن خیزد آنرا اصلم خوانند
فرهنگ لغت هوشیار