- اسهاب
- سخن بسیار گفتن
معنی اسهاب - جستجوی لغت در جدول جو
- اسهاب
- بسیار سخن گفتن، دراز کردن سخن
- اسهاب ((اِ))
- از اندازه گذشتن، سخن را دراز گردانیدن، پرگویی، اطناب، واگذاشتن چهارپایان سواری، بسیار بخشش کردن، شیر مکیدن بزغاله از مادر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخشش پذیری
جمع ذهب، زرها زراندودن، بردن، روان کردن، نابودکردن بردن کسی را بردن کسی را دور گردانیدن، روان کردن، زراندود کردن
ترساندن، شترسواری برشتر خسته نشستن ترسانیدن دچار هراس کردن
جمع سبب، لوازم، آلات
گرسنگی دادن، گرسنه شدن گرسنگی
روان کردن
اپگانش ماده شتر (اپگانش بچه نارس را انداختن)، افتادن برگ، افتادن بار درخت ج سلب
نزدیک آمدن
جمع سهم، بون ها در تازی به جای اسهام گفته میشود پشک انداختن، بسیار سخنی سخن دراز کردن جمع سهم بهره ها بخشها. توضیح در عربی جمع سهم بمعنی بهره (اسهم) آمده
شکم راندن توسط دارو، شکم روش، نام مریضی میباشد که فضولات معده پی درپی وبه شکل مایع جاری میشود، بیرون روی
بیدار کردن بی خواب کردن
بیدار کردن، یکباره زاییدن
ساختن پیشدالان ساختن در گاهی، ساختن گنجینه
ماسه ها ریگ های نرم
شکم روش
برافروختن آتش
به غارت و یغما دادن مال، به باد دادن
ذهب ها، زرها، زرده های تخم مرغ، جمع واژۀ ذهب
لوازم، ساز و برگ ها، وسایل مثلاً اسباب خانه، اسباب سفر، امکانات، لوازم مورد نیاز، سبب، ثروت
جمع سبب، سبب ها، علت ها، وسیله ها، لوازم، مال ها، دارایی ها، برگ و ساز، کالاها، متاع ها
جمع سهم، بهره ها، بخش ها
دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، هیضه، شکم روش، شکم روه، بیرون روه، زحیر، تردّد، رانش
اسهال خونی: در پزشکی نوعی اسهال که با التهاب، زخم روده و لخته های خون در مدفوع همراه است
اسهال خونی: در پزشکی نوعی اسهال که با التهاب، زخم روده و لخته های خون در مدفوع همراه است
پوست پوست ناپیراسته پوست خام پوست پوست نا پیراسته پوست دباغی نشده
پوستی که دباغی نشده باشد، پوست