جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ارهاب

ارهاب

ارهاب
ترساندن، شترسواری برشتر خسته نشستن ترسانیدن دچار هراس کردن
ارهاب
فرهنگ لغت هوشیار

ارهاب

ارهاب
ترسانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) : ارهبه.
لغت نامه دهخدا

ارهاب

ارهاب
مرغی که شکار نکند. (منتهی الارب) ، روان کردن. (غیاث اللغات) ، بروایت شعر داشتن. بر روایت شعر داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ارباب

ارباب
جمع رب، درفارسی آن راتک (مفرد) به کار می برند دارنده خداوند گار روستاخاوند خداوندان، جمع رب. (در عربی معنی ارباب صاحبان و پرورش دهندگان است اما در فارسی بمعنی شخص بزرگ و دارنده و مالک بکار میرود و در بسیاری موارد صورت مفرد به آن میدهد و بار دیگر به (ان) جمعش می بندند: اربابان) خداوندگار، مالک (مقابل رعیت یا دهقان) دارنده، آقا (مقابل نوکر)، یا ارباب انواع، جمع رب النوع یا ارباب رجوع. رجوع کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار

اذهاب

اذهاب
جمع ذهب، زرها زراندودن، بردن، روان کردن، نابودکردن بردن کسی را بردن کسی را دور گردانیدن، روان کردن، زراندود کردن
فرهنگ لغت هوشیار