جدول جو
جدول جو

معنی استداره - جستجوی لغت در جدول جو

استداره
به شکل دایره بودن، گرد بودن، گردی
تصویری از استداره
تصویر استداره
فرهنگ فارسی عمید
استداره
(گُ هََ نِ)
گرد شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گرد گشتن. گردی. تدویر، طلب شهد یا موم کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
استداره
گردشدن، به گرد چیزی درآمدن، گردی گرد شدگی گرد گشتن گرد بر آمدن، بشکل دایره بودن، گردی تدویر
فرهنگ لغت هوشیار
استداره
((اِ تِ رِ))
گرد گشتن، گرد برآمدن، به شکل دایره بودن
تصویری از استداره
تصویر استداره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانند این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
تفال با قرآن، تسبیح و مانند آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن
استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استدامه
تصویر استدامه
همیشه بودن، دوام یافتن، دوام، همیشگی، دوام چیزی را خواستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
اجاره دادن مثلاً استجارۀ منزل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استدانه
تصویر استدانه
وام خواست، وام خواستن، وام گرفتن وام خواستن قرض طلبیدن وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
خواستن بهترین امرین، طلب خیر کردن، نیکوئی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
همیشه خواستن، همیشه بودن، به درنگ انداختن، همیشگی همیشه خواستن پیوسته خواستن دوام چیزی را خواستن، بدرنگ انداختن، همیشه بودن، همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
پناه بردن وبه معنی اجاره کردن (در اجاره املاک) زینهار خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استحاره
تصویر استحاره
پاسخ خواستن گم شدن پر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استطاره
تصویر استطاره
پراکنده خواستن، گرم شدن بازار، شتابان راندن، ترسایندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
چیزی را به عاریه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استزاره
تصویر استزاره
دیداری خواستن دیدار خواهی دیدار خواستن طلب زیادت کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
رای خواهی، سگال خواهی (سگال فکر اندیشه) بنگالش خواستن رای زدن مشورت خواستن مشورت کردن شورکردن، رایزنی صلاح پرسی، جمع استشارات
فرهنگ لغت هوشیار
روشنی خواستن، روشن گردانیدن، پیروزی یافتن روشن شدن، مدد خواستن بشعاع روشنی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استدانه
تصویر استدانه
((اِ تِ نِ))
وام خواستن، قرض طلبیدن، وام گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
((اِ تِ رِ))
طلب خیر کردن، برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن، فال نیک زدن، مفرد استخارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استدامه
تصویر استدامه
((اِ تِ مِ))
همیشه خواستن، پیوسته خواستن، دوام چیزی را خواستن، به درنگ انداختن، همیشه بودن، همیشگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
((اِ تِ رِ))
پناه خواستن، کرایه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استزاره
تصویر استزاره
((اِ تِ رِ))
طلب زیارت کسی کردن، دیدار خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استشاره
تصویر استشاره
((اِ تِ رِ))
نظر دیگری را خواستن، مشورت کردن، رایزنی، مشورت، مفرد استشارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
((اِ تِ رِ))
به عاریت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استناره
تصویر استناره
((اِ تِ رِ))
روشن شدن، مدد خواستن به شعاع، روشنی جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metaphor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metapher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
隐喻
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی