جدول جو
جدول جو

معنی ازهار - جستجوی لغت در جدول جو

ازهار
شکوفه ها، گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو
تصویری از ازهار
تصویر ازهار
فرهنگ فارسی عمید
ازهار(گَ شِ)
شکوفه بیاوردن نبات. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ازّهار. شکوفه بیرون آوردن گیاه. (منتهی الارب). شکوفه برآوردن.
لغت نامه دهخدا
ازهار(اَ)
جمع واژۀ زهر (دهار) و زهره. (منتهی الارب). شکوفه ها. ج، ازاهیر
لغت نامه دهخدا
ازهار
شکوفه ها
تصویری از ازهار
تصویر ازهار
فرهنگ لغت هوشیار
ازهار
جمع زهر و زهره، شکوفه ها، گل ها
تصویری از ازهار
تصویر ازهار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصهار
تصویر اصهار
صهرها، قرابت ها، خویشی ها، شوهر دختر یا شوهر خواهرها، دامادها، جمع واژۀ صهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امهار
تصویر امهار
کابین کردن، به زنی دادن دختر یا زنی در برابر مهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجهار
تصویر اجهار
بلند کردن آواز هنگام خواندن چیزی، آشکارا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انهار
تصویر انهار
نهرها، جوی ها، رودخانه ها، جمع واژۀ نهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اظهار
تصویر اظهار
آشکار کردن، پدیدار کردن، بیان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انهار
تصویر انهار
جوی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امهار
تصویر امهار
کابین کردن، مهر زن را دادن
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیکی بی آب: نزدیکی کردن بی آب آمدن، به جشن یهود رفتن، فرو ماندن در راه، ماندگی شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقهار
تصویر اقهار
گردن نهادن، ناخوشایندی از خوراک بد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطهار
تصویر اطهار
جمع طاهر، پاکیزگان پاکان پاکاندن: پاک کردن جمع طاهر پاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهار
تصویر اظهار
آشکارا کردن، ظاهر نمودن، پیدا کردن، ظاهر ساختن، بر ملا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
داماد کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهاق
تصویر ازهاق
در گذرانیدن تیر از نشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشهار
تصویر اشهار
نامی کردن، آگهی بازرگانی
فرهنگ لغت هوشیار
شادمان شدن به چیزی، گردآوردن چیزی، در دل داشتن چیزی را، درخشیدن روی روشن گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازرار
تصویر ازرار
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازوار
تصویر ازوار
رویگردانی، کر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهاء
تصویر ازهاء
رنگ گرفتن غوره خرما، نازکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهاد
تصویر ازهاد
اندازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دروغ سخنی، شتابانیدن، برون افکندن ستور کسی، کشتن، بیرون بردن، خوارداشت، بدگرایی، زبون کشی خسته کشی: خسته را کشتن، شگفتیدن، به شگفت آوردن، خوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسهار
تصویر اسهار
بیدار کردن بی خواب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهرار
تصویر ازهرار
گل آذینش شکوفگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجهار
تصویر اجهار
آشکار کردن سخن بازگفتن اظهار، آشکار کردن سخن بلند کردن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهار
تصویر اظهار
((اِ))
پدیدار کردن، بیان کردن، آگاه کردن، قول، گفتار، جمع اظهارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
به دامادی پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطهار
تصویر اطهار
جمع طاهر، پاکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انهار
تصویر انهار
جمع نهر، جوی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازهاق
تصویر ازهاق
((اِ))
نیست کردن، نابود کردن، گذراندن تیر از هدف، شناختن در رفتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجهار
تصویر اجهار
((اِ))
آشکار کردن سخن، بلند کردن آواز، با صدای بلند چیزی را خواندن، آشکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انهار
تصویر انهار
رودها
فرهنگ واژه فارسی سره