رشوه دادن. (منتهی الأرب). پاره دادن حاکم یا قاضی را، به رشدرسیده. - ارشد اولاد یا اولاد ارشد، آنکه در میانۀ اولاد کسی بارشدتر و باهوشتر از همه باشد. و در تداول عوام فارسی زبان، اسن و اکبر فرزندان: حسن بن علی علیهما السلام فرزند ارشد فاطمه بنت رسول صلوات اﷲ علیهاست. - صاحب منصب ارشد، صاحب منصبی که درجۀ او برتر از دیگران باشد. - طریق ارشد، به رشدتر. اقصد. راه راست تر. قریب تر بمطلب. (آنندراج)
رشوه دادن. (منتهی الأرب). پاره دادن حاکم یا قاضی را، به رشدرسیده. - ارشد اولاد یا اولاد ارشد، آنکه در میانۀ اولاد کسی بارشدتر و باهوشتر از همه باشد. و در تداول عوام فارسی زبان، اسن و اکبر فرزندان: حسن بن علی علیهما السلام فرزند ارشد فاطمه بنت رسول صلوات اﷲ علیهاست. - صاحب منصب ارشد، صاحب منصبی که درجۀ او برتر از دیگران باشد. - طریق ارشد، به رشدتر. اَقصد. راه راست تر. قریب تر بمطلب. (آنندراج)
راه راست نمودن راه نمودن راه نمودن راه راست نمودن راه به حق نمودن به حق و درستی رهنمونی کردن، راهنمایی هدایت مقابل راهنمایی هدایت مقابل اضل، جمع ارشادات
راه راست نمودن راه نمودن راه نمودن راه راست نمودن راه به حق نمودن به حق و درستی رهنمونی کردن، راهنمایی هدایت مقابل راهنمایی هدایت مقابل اضل، جمع ارشادات