جدول جو
جدول جو

معنی احتان - جستجوی لغت در جدول جو

احتان
جمع حتن، برابران، همتایان، هماوردان
تصویری از احتان
تصویر احتان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استان
تصویر استان
ایالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احضان
تصویر احضان
جمع حضن، کناره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احصان
تصویر احصان
نگاهدا شتن، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احسان
تصویر احسان
خوبی، نیکی، بخشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احزان
تصویر احزان
جمع حزن، اندوه ومصیبت ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حین، زمانها گاهان جمع حین وقتها زمانها یا در احیان. گاهگاه احیانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختان
تصویر اختان
جمع ختن، دامادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احدان
تصویر احدان
یگان یگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتقان
تصویر احتقان
اماله کردن، گرفتگی سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتفان
تصویر احتفان
از ریشه کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتضان
تصویر احتضان
دایگی پروریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتصان
تصویر احتصان
استوار بودن محکم بودن، استواری استحکام
فرهنگ لغت هوشیار
پیش کشیدن: مانند پیش کشیدن گوی باچوگان، گردآوری (پول و داراک) پول روی پول گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتار
تصویر احتار
اندک دادن، استواربستن گره، خوراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتات
تصویر احتات
اسپان تیزتگ اسپانا تیزرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتاء
تصویر احتاء
استوار دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتان
تصویر ارتان
(پسرانه)
نام پسر ویشتاسب و برادر داریوش اول پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احسان
تصویر احسان
(دخترانه و پسرانه)
نیکی، نیکویی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احسان
تصویر احسان
نکویی، نکوکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتان
تصویر اکتان
برچسبانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتان
تصویر اعتان
بدهکار آزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتان
تصویر اکتان
برچفسانیدن برچسباندن
فرهنگ لغت هوشیار
در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتان
تصویر انتان
بو گرفتن بدبوی شدن بدبویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احسان
تصویر احسان
نیکی کردن، نیکی، نیکوکاری
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، دهشت، داشات، داد و دهش، فغیاز، منحت، جود، عتق، سماحت، داشن، بغیاز، داشاد، عطیّه، برمغاز، اعطا، بذل، جدوا، صفد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احزان
تصویر احزان
حزن ها، اندوه ها، دلتنگی ها، جمع واژۀ حزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احیان
تصویر احیان
حین ها، وقتها، هنگامها، روزگاران، جمع واژۀ حین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتقان
تصویر احتقان
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، شاش بند، حبس بول، احتباس، حبس البول
جمع شدن خون یا مادۀ دیگر در قسمتی از بدن
حقنه کردن، اماله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احصان
تصویر احصان
((اِ))
استوار و محکم کردن، نگه داشتن نفس از انجام کار بد، شوی کردن زن، زن گرفتن مرد، زن و مردی که به عقد دائم در آمده باشند که مرد «محصن» و به زن «محصنه» گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احسان
تصویر احسان
((اِ))
نیکی کردن، بخشش کردن، نیکوکاری، بخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احزان
تصویر احزان
جمع حزن و حزن، غم ها و اندوه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتضان
تصویر احتضان
((اِ تِ))
در کنار گرفتن، در پناه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتصان
تصویر احتصان
((اِ تِ))
استوار بودن، محکم بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استان
تصویر استان
((اِ))
به پشت خوابیده
فرهنگ فارسی معین