جدول جو
جدول جو

معنی احتقان

احتقان
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، شاش بند، حبس بول، احتباس، حبس البول
جمع شدن خون یا مادۀ دیگر در قسمتی از بدن
حقنه کردن، اماله کردن
تصویری از احتقان
تصویر احتقان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با احتقان

احتقان

احتقان
درد شکم گرفتن از بندآمدن بول. شاشبند شدن. شاشبند. حبس البول.
لغت نامه دهخدا

احتقار

احتقار
خوار شدن خوار کردن خوار داشت کوچک شماری دست کم گرفتن خوار و خرد شمردن خوارداشتن، خوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار

احتجان

احتجان
پیش کشیدن: مانند پیش کشیدن گوی باچوگان، گردآوری (پول و داراک) پول روی پول گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار