- اجهاء (شی وَ / وِ)
بخیلی کردن: اجهی فلان علینا، بخیلی نمود بر ما. (منتهی الارب)،
{{صفت}} آنکه در آفتاب چیزی نبیند. روزکور. (تاج المصادر)، مرد دیداری تمام خلقت، اسب که غرۀ وی همه روی وی را گرفته باشد، احول دیداری. (منتهی الارب). و عبارت تاج العروس این است: (و) الأجهر، الأحول الملیح الجهره، ای الحوله. مؤنث: جهراء. ج، جهر
{{صفت}} آنکه در آفتاب چیزی نبیند. روزکور. (تاج المصادر)، مرد دیداری تمام خلقت، اسب که غرۀ وی همه روی وی را گرفته باشد، احول دیداری. (منتهی الارب). و عبارت تاج العروس این است: (و) الأجهر، الأحول الملیح الجهره، ای الحوله. مؤنث: جهراء. ج، جهر
