معنی اجلاء
اجلاء
دور شدن از وطن، دور شدن از خانمان
تصویر اجلاء
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اجلاء
اجلاء
اجلاء
جَلیل ها، بزرگواران، جمعِ واژۀ جَلیل
فرهنگ فارسی عمید
اجلاء
اجلاء
دور شدن.
لغت نامه دهخدا
اجلاء
اجلاء
جَمعِ واژۀ جلیل. بزرگواران. (دستوراللغه ادیب نطنزی) ، ستمکاران
لغت نامه دهخدا
اجثاء
اجثاء
بر زانو نشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
اجهاء
اجهاء
ابرگشادگی باز شدن ابر
فرهنگ لغت هوشیار
اجلال
اجلال
جمع جل، پالان ها دامپوش ها بزرگداشت
فرهنگ لغت هوشیار
اجلاف
اجلاف
جمع جلف، فرومایگان سبکسران، ستمکاران، تهی میانان فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
اجلاس
اجلاس
نشانیدن، انجمن، نشست باهم نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
اجلاد
اجلاد
جمع جلد، پوست ها پوسته ها
فرهنگ لغت هوشیار