جدول جو
جدول جو

معنی ابیم - جستجوی لغت در جدول جو

ابیم
(اُبَیْ یِ)
یکی از دو شعب به نخلستان یمانیه. و شعب دیگر را ابام گویند و میان این دو شعب کوهی است. و در منتهی الارب نام دوم را ابیمه آورده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امیم
تصویر امیم
امام ها، پیشواها، پیش نماز ها، دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب (ع) و آخر آنان امام عصر می باشد، در تصوف پیرها، شیخ ها، جمع واژۀ امام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
پوست دباغی شده، چرم، برای مثال بر همه عالم همی تابد سهیل / جایی انبان می کند جایی ادیم (سعدی - ۱۵۷)، پوست، کنایه از روی چیزی، سطح، برای مثال ادیم زمین سفرۀ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱ - ۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الیم
تصویر الیم
دردناک، دردآورنده، بسیار دردناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
زبان بسته، لال، گنگ، بکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابیو
تصویر ابیو
آبی رنگ، نیلگون، آسمانگون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
چرم و پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهیم
تصویر اهیم
شب بی ستاره سیاه شب تشنه: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیم
تصویر انیم
آفریده
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی فلزی که در یک طرف آن زبانی است که داخل طرف دیگر میشود و به کمربند چارپایان آویخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیم
تصویر الیم
درد آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشیم
تصویر اشیم
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیم
تصویر امیم
نیک بالا خوش اندام، کوفته بینی، شکسته سر، یاوه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
گناهکار تبه کار بزه مند بزه کار بزه گر مذنب مجرم عاصی، دروغگوی دروغزن، لقب ابوجهل، لقب یزد گرد پسر بهرام پادشاه ساسانی (در نزد عرب) بزه گر بزهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیو
تصویر ابیو
آبی نیلگون کبود ازرق آسمان گون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیز
تصویر ابیز
جرقه شرر شراره آتش آتش خرد که از هیمه سوزان یا اخگر جهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیب
تصویر ابیب
نام نخستین ماه سال عبری که سپس نیسان نامگذاری شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهم
تصویر ابهم
آگنده میان پر گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابام
تصویر ابام
وام، قرض
فرهنگ لغت هوشیار
نامی است که عرب به ماه اپیفی که در تقویم مصریان یا قبطیان معمول بوده داده است نام ماه اول سال عبرانیان که سپس نام نیسان گرفت تقریبا معادل با آوریل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابین
تصویر ابین
آشکارتر گویاتر
فرهنگ لغت هوشیار
کشیش پیشوای ترسایان زنگبان گیاهی که ریشه اش شبیه شلغم است و برگش شبیه اسپست و تخمش شبیه زردک و در کنار دریا روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیض
تصویر ابیض
سفید، سپید رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیشم
تصویر ابیشم
مخفف ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابام
تصویر ابام
قرض، دین. وام، اوام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابیو
تصویر ابیو
آبی، نیلگون، کبود، ازرق، آسمان گون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابیض
تصویر ابیض
((اَ یَ))
سفید، سپیدرنگ، شمشیر، جوانی، مرد پاک ناموس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابیز
تصویر ابیز
جرقه، شراره آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابیت
تصویر ابیت
((اَ یَّ))
مقام بلند و رفیع طلبیدن، از کارهای پست دوری کردن
فرهنگ فارسی معین
نامی است که عرب به ماه اپیفی که در تقویم مصریان یا قبطیان معمول بوده داده است، نام ماه اول سال عبرانیان که سپس نام نیسان گرفت تقریباً معادل با آوریل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
((اَ کَ))
گنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثیم
تصویر اثیم
گناهکار، بزه کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
چرم دباغی شده، پوست خوشبوی سرخ رنگ، روی زمین، سفره غذا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشیم
تصویر اشیم
((اَ یَ))
آن که نشان مادرزادی دارد، خال دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
خاموش، گنگ
فرهنگ واژه فارسی سره