جدول جو
جدول جو

معنی ادیم

ادیم
چرم دباغی شده، پوست خوشبوی سرخ رنگ، روی زمین، سفره غذا
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ادیم

ادیم

ادیم
پوست دباغی شده، چرم، برای مِثال بر همه عالم همی تابد سهیل / جایی انبان می کند جایی ادیم (سعدی - ۱۵۷)، پوست، کنایه از روی چیزی، سطح، برای مِثال ادیم زمین سفرۀ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱ - ۳۳)
ادیم
فرهنگ فارسی عمید

ادیم

ادیم
زمینی است مجاور تثلیث بدان سوی السراه بین تهامه و یمن، که در قدیم از دیار جهینه و جَرم بود.
لغت نامه دهخدا

ادیم

ادیم
الثعلبی. صحابی است. صحابی به فردی اطلاق می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، با ایشان دیدار داشته، به رسالت او ایمان آورده و در حال مسلمانی از دنیا رفته باشد. این افراد، حلقه نخست انتقال دهندگان وحی الهی و سنت پیامبر به نسل های بعدی مسلمانان بودند. مطالعه و شناخت زندگینامه صحابه برای پژوهش در حوزه های حدیث، تاریخ اسلام و تربیت دینی بسیار اهمیت دارد.
لغت نامه دهخدا

ادیم

ادیم
نامی از نامهای اسب از آن جمله نام اسب ابرش کلبی
لغت نامه دهخدا