معنی امیم - فرهنگ فارسی عمید
معنی امیم
امیم
امام ها، پیشواها، پیش نماز ها، دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب (ع) و آخر آنان امام عصر می باشد، در تصوف پیرها، شیخ ها، جمع واژۀ امام
تصویر امیم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با امیم
امیم
امیم
ممال امام: گفت امت مشورت با که کنیم انبیا گفتند با عقل امیم. مولوی (مثنوی). آفتابا با چو تو قبله وْ امیم شب پرستی ّ و خفاشی می کنیم. مولوی (مثنوی). و رجوع به امام شود
لغت نامه دهخدا
امیم
امیم
نیکوقد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوش قدوقامت. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
امیم
امیم
سنگی که بدان سر شکنند. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). ج، امائم. (ناظم الاطباء). و رجوع به امیمه شود
لغت نامه دهخدا
اثیم
اثیم
گناهکار تبه کار بزه مند بزه کار بزه گر مذنب مجرم عاصی، دروغگوی دروغزن، لقب ابوجهل، لقب یزد گرد پسر بهرام پادشاه ساسانی (در نزد عرب) بزه گر بزهکار
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.