جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اثیم

اثیم

اثیم
گناهکار تبه کار بزه مند بزه کار بزه گر مذنب مجرم عاصی، دروغگوی دروغزن، لقب ابوجهل، لقب یزد گرد پسر بهرام پادشاه ساسانی (در نزد عرب) بزه گر بزهکار
فرهنگ لغت هوشیار

اثیم

اثیم
بسیار گناه کردن (مبالغه است در مصدر). (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

اثیم

اثیم
گناهکار. (منتهی الارب). تبه کار. بزهکار. بزه مند. بزه گر. مذنب. مجرم. عاصی. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

اثیم

اثیم
لقب یزدجرد بن بهرام نزد عرب. بزهکار
لقب ابوجهل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

اثیر

اثیر
کره آتش که بالای کره هواست سایلی رقیق و تنک و بی وزن که طبق عقیده قدما فضای بالای هوای کره زمین را فرا گرفته است اتر یا چرخ اثیر. کره آتش فلک نار، آسمان، بعقیده برخی از فیلسوفان قدیم روح عالم، سایلی بی وزن و قابل قبض و بسط که فضا را پر کرده و در همه اجسام نافذ است اتر
فرهنگ لغت هوشیار

اثلم

اثلم
وادی کنار شکسته و رخنه شده، رخنه شده رخنه دار، شمشیر و نیزه که در آن رخنه شود، اثرم
فرهنگ لغت هوشیار

اثرم

اثرم
آنکه دندان پیشین و رباعیه وی افتاده است یا خاص است به افتادن دندان پیشین دندان پیشین شکسته دندان بیفتاده شکسته دندان (تاء نیث آن ثریاء)، اجتماع قبض و خرم یا فعول خرم شود و عول بماند چون فعل از فعولن بواسطه قبض و ثلم خیزد آنرا اثرم خوانند (اثلم)
فرهنگ لغت هوشیار