معنی اباحت - جستجوی لغت در جدول جو

اباحت

لغت نامه دهخدا

اباحت

فرهنگ لغت هوشیار

اباحت

تصویری از اباحت — تصویر اباحت

فرهنگ فارسی معین

اباحت

فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صباحت — تصویر صباحت

(دخترانه)

زیبایی، جمال

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از صباحت — تصویر صباحت

خوب رو شدن، صاحب جمال شدن، خوب رویی، زیبایی، خوشگلی، جمال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ابانت — تصویر ابانت

آشکار کردن، واضح ساختن، هویدا ساختن، جدا کردن، پیدا شدن، آشکار شدن

فرهنگ فارسی عمید

کسی که هر چیز و هر کاری را مباح می داند و ارتکاب هر گناهی را جایز می شمارد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اباحه — تصویر اباحه

مباح کردن، حلال دانستن، جایز شمردن، روا دانستن، مشترک دانستن اموال و املاک

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از قباحت — تصویر قباحت

زشتی در قول، فعل یا صورت، رسوایی، فضاحت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ازاحت — تصویر ازاحت

دور کردن، زایل کردن، از میان بردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اراحت — تصویر اراحت

راحت رساندن، آسایش دادن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ابادت — تصویر ابادت

هلاک کردن، نابود ساختن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اشاحت — تصویر اشاحت

گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قباحت — تصویر قباحت

زشت شدن، زشتی بدشکلی بدترکیبی، بدکاری بدی فاسد، فضیحت: رسوایی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صباحت — تصویر صباحت

خوبروئی و سفیدی رنگ انسان، زیبائی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سباحت — تصویر سباحت

شنا کردن، شناوری شناگری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازاحت — تصویر ازاحت

از میان برداشتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اراحت — تصویر اراحت

آسایش دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اباخت — تصویر اباخت

فرو نشاندن

فرهنگ لغت هوشیار

ملحدی که همه چیز را مباح شمرد و ارتکاب محرمات را روا داند: نیم شب هر شبی بخانه خویش آید و صدا باحتی در پیش (حدیقه)

فرهنگ لغت هوشیار

گشن دادن خرما بن و اصلاح آن مایه خرما بن نر را بخرما بن ماده رساندن، هلاک کردن، اصلاح کشت و زرع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ابادت — تصویر ابادت

هلاک کردن، هلاک شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ابانت — تصویر ابانت

پیداکردن، آشکار کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اباحی — تصویر اباحی

ملحدی که همه چیز را مباح شمرد

فرهنگ لغت هوشیار

روا دانستن روایی، آشکار کردن مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اباثت — تصویر اباثت

شیار کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اباتت — تصویر اباتت

شب گذرانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اباحتی — تصویر اباحتی

((اِ حَ))

اباحی، ملحدی که همه چیز را مباح شمارد و انجام محرمات را جایز می داند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ابانت — تصویر ابانت

((اِ نَ))

آشکار کردن، واضح ساختن، پیدا شدن، ظهور

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اباتت — تصویر اباتت

((اِ تَ))

اباته، شب را در جایی گذراندن، شب را در جایی به سر بردن، بیتوته کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ازاحت — تصویر ازاحت

((اِ حَ))

دور کردن، زایل کردن، رفتن، دور شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از سباحت — تصویر سباحت

((حَ))

شنا کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از صباحت — تصویر صباحت

((صَ حَ))

زیبا شدن، نیکوروی شدن، زیبایی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قباحت — تصویر قباحت

((قَ حَ))

زشتی، زشت شدن

فرهنگ فارسی معین