معنی ازاحت - فرهنگ فارسی معین
معنی ازاحت
ازاحت((اِ حَ))
دور کردن، زایل کردن، رفتن، دور شدن
تصویر ازاحت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ازاحت
اباحت
اباحت
مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
فرهنگ لغت هوشیار
ازالت
ازالت
دورکردن راندن، برداشتن از میان برداشتن، نیست گردانیدن، پاک کردن زدودن طرد و دفع کردن دور کردن (از جایی) راندن، زایل کردن محو کردن بر طرف کردن از بین بردن، هک کردن نیست گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ازاحه
ازاحه
یا ازاحه امر. تمام کردن کار بانجام رسانیدن قضای امر
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.