جدول جو
جدول جو

معنی اباتت

اباتت((اِ تَ))
اباته، شب را در جایی گذراندن، شب را در جایی به سر بردن، بیتوته کردن
تصویری از اباتت
تصویر اباتت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اباتت

ابارت

ابارت
گشن دادن خرما بن و اصلاح آن مایه خرما بن نر را بخرما بن ماده رساندن، هلاک کردن، اصلاح کشت و زرع
فرهنگ لغت هوشیار

اباحت

اباحت
مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
فرهنگ لغت هوشیار

اباته

اباته
شب گذراندن شب ماند گاری به زور شب گذرانیدن بیتوته کردن
اباته
فرهنگ لغت هوشیار