- أَطَالَ
- طولانی کردن، طولانی کرد
معنی أَطَالَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجوّز دادن، او اجاره کرد، اجاره کردن
باران تگرگ، باران آمد، باریدن، باران باریدن
مستقیم کردن، خوش آمدید
باطل کردن، قهرمان
خوردن، غذا، پرخوری کردن
میدان دادن، منطقه
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
هیجان دادن، آثار باستانی
بیکاری
روشن کردن، او روشنگری کرد
پاسخ دادن، او پاسخ داد
لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
اطاعت کردن، اطاعت کن
رهبری کردن، تلسکوپ، مدیریّت کردن
محکوم کردن، محکوم کرد
خواستن، او می خوٰاست
نشان دادن، اشاره کرد
خراب کردن، ضربه بزنید، آزار دادن
روشن کردن، نور
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
بی اثر کردن، آجرکاری
بر پا کردن، او ماند
محروم کردن، او حذف کرد، حذف کردن
زیاد اصرار کردن، او مدّت زیادی طول کشید، طولانی کردن، دراز کردن