معنی أَتَاحَ
أَتَاحَ
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَتَاحَ
أَقَامَ
أَقَامَ
بَر پا کَردَن، او ماند
دیکشنری عربی به فارسی
أَفَارَ
أَفَارَ
بی اَثَر کَردَن، آجُرکاری
دیکشنری عربی به فارسی
أَعَادَ
أَعَادَ
دُوبارِه شُروع کَردَن، او تِکرَار کَرد، بازگَرداندَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَطَالَ
أَطَالَ
طولانی کَردَن، طولانی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَطَاعَ
أَطَاعَ
اِطاعَت کَردَن، اِطاعَت کُن
دیکشنری عربی به فارسی
أَضَاءَ
أَضَاءَ
رُوشَن کَردَن، نور
دیکشنری عربی به فارسی
أَصَابَ
أَصَابَ
خَراب کَردَن، ضَربِه بِزَنید، آزار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَشَارَ
أَشَارَ
نِشان دادَن، اِشارِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَزَالَ
أَزَالَ
مَحروم کَردَن، او حَذف کَرد، حَذف کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی