معنی أَجَاعَ
أَجَاعَ
لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَجَاعَ
أَطَاعَ
أَطَاعَ
اِطاعَت کَردَن، اِطاعَت کُن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَارَ
أَجَارَ
مُجَوِّز دادَن، او اِجارِه کَرد، اِجارِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَابَ
أَجَابَ
پاسُخ دادَن، او پاسُخ داد
دیکشنری عربی به فارسی
أَقَامَ
أَقَامَ
بَر پا کَردَن، او ماند
دیکشنری عربی به فارسی
أَفَارَ
أَفَارَ
بی اَثَر کَردَن، آجُرکاری
دیکشنری عربی به فارسی
أَعَادَ
أَعَادَ
دُوبارِه شُروع کَردَن، او تِکرَار کَرد، بازگَرداندَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَطَالَ
أَطَالَ
طولانی کَردَن، طولانی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَضَاءَ
أَضَاءَ
رُوشَن کَردَن، نور
دیکشنری عربی به فارسی
أَصَابَ
أَصَابَ
خَراب کَردَن، ضَربِه بِزَنید، آزار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی