جدول جو
جدول جو

معنی vermek - جستجوی لغت در جدول جو

vermek
دادن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رانندگی کردن، برای گسترش، آخرین بودن، شخم زدن، لکّه انداختن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واقعیّت، واقعی، اصیل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
آمدن، برای آمدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
در بر داشتن، شامل کردن، درون سازی کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
قطع کردن، بریدن، برش زدن، برش کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد دادن، پیشنهاد کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب کردن، برای انتخاب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
عشق ورزیدن، دوست داشتن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دور زدن، گذشتن، عبور کردن، از دست دادن، برتری یافتن، سبقت گرفتن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پاشیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
رسیدن، برای رسیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شکست دادن، ضرب و شتم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
زدن، ضربه بزنید، ضربه زدن، کوبیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
اصطلاحات، شرایط
دیکشنری هلندی به فارسی
سرسبز، سبز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
وارد شدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دیدن، برای دیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کشیدن، کشش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
تشکیل دادن، فرم ها، شکل دادن، قالب دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
اعطای مقام، نده
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
روییدن، جوانه زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ریختن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اصطلاحات، شرایط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ریختن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بستن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ریختن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
حفر کردن، سوراخ کردن، حفّاری کردن، ترکاندن، نفوذ کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
سرگرمی
دیکشنری هلندی به فارسی
رنگ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
درخوٰاست، درخوٰاست کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
جذب کردن، کشیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انجمن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ذوب شدن، ذوب شود
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دوره، مدّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی