معنی germer
germer
روییدن، جوانه زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با germer
fermer
fermer
بَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
germek
germek
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gemer
gemer
آه کِشیدَن، نالِه، آه و فَغان کَردَن، بِه آرامی گِریِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
garder
garder
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
former
former
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
permear
permear
نُفوذ کَردَن، نُفوذ کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
perder
perder
اَز دَست دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
verter
verter
ریختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serrer
serrer
سِفت کَردَن، فِشار دادَن، فِشُردَن، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی