معنی proeven - جستجوی لغت در جدول جو
proeven
چشیدن، نمونه ها
ادامه...
چِشیدَن، نِمونِه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sproeien
پاشیدن، سمپاشی
ادامه...
پاشیدَن، سَمپاشی
دیکشنری هلندی به فارسی
roepen
صدا زدن، فریاد بزن
ادامه...
صِدا زَدَن، فَریاد بِزَن
دیکشنری هلندی به فارسی
roeren
چرخاندن، هم زدن
ادامه...
چَرخاندَن، هَم زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
proben
تمرین کردن، تمرین کنید
ادامه...
تَمرین کَردَن، تَمرین کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
preken
موعظه کردن
ادامه...
مُوعِظِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
prever
پیش بینی کردن، پیش بینی کنید
ادامه...
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prever
پیش بینی کردن، پیش بینی کند
ادامه...
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
broeden
تخم گذاری کردن، نوزاد
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نُوزاد
دیکشنری هلندی به فارسی
prouver
اثبات کردن، ثابت کند
ادامه...
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
proberen
تلاش کردن، سعی کنید، سعی کردن
ادامه...
تَلاش کَردَن، سَعی کُنید، سَعی کَردن
دیکشنری هلندی به فارسی
proppen
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری هلندی به فارسی
ploegen
چالوس کردن، شخم زدن، زحمت دادن
ادامه...
چالوس کَردَن، شُخم زَدَن، زَحمَت دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
oproepen
برانگیختن، دعوت به اقدام، احضار کردن
ادامه...
بَراَنگیختَن، دَعوَت بِه اِقدام، اِحضار کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
groeien
رشد کردن
ادامه...
رُشد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
groeten
ادای احترام کردن، با سلام
ادامه...
اَدایِ اِحتِرام کَردَن، با سَلام
دیکشنری هلندی به فارسی
roemen
شهرت یافتن، لاف زدن
ادامه...
شُهرَت یافتَن، لاف زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی