معنی oproepen
oproepen
برانگیختن، دعوت به اقدام، احضار کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oproepen
inroepen
inroepen
اِستِدعاء کَردَن، اِستِناد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
oprollen
oprollen
مارپیچ کَردَن، رول کَردَن، گولِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
omroeper
omroeper
پَخش کُنَندِه، گویَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
sproeien
sproeien
پاشیدَن، سَمپاشی
دیکشنری هلندی به فارسی
oplopen
oplopen
تَحَمُّل کَردَن، بالا آمَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
proppen
proppen
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری هلندی به فارسی
proeven
proeven
چِشیدَن، نِمونِه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
roepen
roepen
صِدا زَدَن، فَریاد بِزَن
دیکشنری هلندی به فارسی